عقیده و ارزش

سلام خدمت همه دوستان.تصمیم گرفتم تا  یک وبلاگ درباره عقیده و ارزش ها توی زندگی درست کنم.عقیده یه مقوله مهم تو زندگی هستش که همه رفتار های ما بر اساس اون شکل میگیره.حالا میخواد بر اساس دستورات و احکام اسلام باشه یا مسیحیت یا بی دینی.عقیده اون چیزی هستش که ما اونو تو همه طول زندگیمون دنبال میکنیم.چرا؟چون ما بهش ایمان داریم که اون چیز درستی هستش که ما کارامونو بر اساسش انجام میدیم.خیلی از افراد عقیده  و ارزش های خاصی توی زندگیشون دارن،خیلی ها هم اصلا زحمت نمیکشن که درباره ارزششون تو زندگی فکر کنن و بدون اینکه به هیچ فلسفه خاصی درباره زدنیگی برسن عقاید و ارزششون بر اساس محیط اطرافشون شکل میگیره.اگه تو یه خونواده قاتل باشه قاتل بار میاد،اگه تو یه خانواده مذهبی باشه مذهبی بار میاد،اگه تو یه خونواده لاییک باشه لاییک بار میاد و...

فقط کسانی که خودشون بر اساس فکر خودشون عقیدشون رو شکل میدن محیط روشون تاثیر زیادی نخواهد داشت.

پس عقیده و ارزش یک مبحث مهم تو زندگیه.هر کاری که تو زندگی انجام میدی حتی خوردن و آشامیدن بر اساس عقاید شکل میگیره چجوری؟شما عقیده داری که اگه آب بخوری تشنگیت برطرف میشه،عقیده داری اگه غذا بخوری گشنگیت برطرف میشه و.. من تو این وبلاگ تحقیقات و تفکرات خودم درباره ارزش های زندگی رو مینویسم تا اگه دست کم هیشکی نخوندشون برای خودم مفیدن و باعث میشن تا هر چند وقت یک بار با سر زدن به وب خودم ارزشهام توی زندگیمو برای خودم تازه کنم.

               شما چی؟آیا ارزش یا عقیده ای تو زندگیتون دارین؟عقاید و   تحقیقات من رو به چالش بکشید و در رسیدن به عقاید درست کمک کنید.

این یک وبلاگ مذهبی نیست!وبلاگی برای زندگیست.

نکته:این وبلاگ از آخر به اول شروع شده.یعنی مطالب اولیه تر در پایین صفحه و صفحات قبل اند.(به استثنای همین پست ثابت).

امان از جولان گوسفندان موتور سوار در پیاده رو!

اگه شما هم توی شهر های بزرگ زندگی کرده باشید احتمالا این تجربه رو داشتید که توی پیاده رو دارین راه میرید که ناگهان:ویژژژ....یک موتور سوار از کنارتون رد میشه و قلبتون رو به حلقتون انتقال میده!واقعا اینقدر بی فرهنگ؟اسمش پیاده رووه نه خیابان خلوت برای رسیدن به مقصد!واقعا این افراد یک ذره فکر میکنند؟فکر نمیکنند که وقتی که یهو میخواند از بقل عابر پیاده محترم که کله صبح به سوی کلاس راهیست رد بشند ممکنه طرف از ترس بخواد خودشو بکشه کنار دقیقا بیاد بکشه خودشو جلو موتور بعد اونوقته که موتور سوار احتمالا یا در عین بی فرهنگی بیشتر صحنه رو با سرعت هر چه سریع تر خالی میکنه یا وای میسه و دیه میده.(یه مو برداشتن استخون هم یه مووه!).شما به این آدمای بی فرهنگ چی میگین؟این افراد خالی از ذره ای فرهنگند و دقیقا مثل موتور سواران هندوستان رانندگی میکنند.واقعا کتاب گوسفند نباشیم راست میگه ها.این آدما از گوسفند هم بی فرهنگ ترند.

برای خواندن ادامه مطلب بر روی فلش بالای مطلب کلیک کنید.

بررسی یکی از عقاید مدعیان روشن فکری!

سلام.امروز داشتم توی اینترنت پرسه میزدم که به این پست مسخره برخورد کردم:

یعنی واقعا بوجود اومدن طبقه ای به اصطلاح روشن فکر که اصلا معلوم نیست فکر میکنند یا نه منو تعجب زده میکنه!اینکه چطور افرادی که حتی نمیدونند کتاب بجز کتاب درسی چیه میاند و طرفدار همچین پست هایی میشن و انگار که خیلی منطقیه از حرفاشون دفاع میکنند!(البته با نیش و کنایه زدن به مخالفان).بحرحال من قصد دارم الان با دلایل علمی و منطقی حرف های بی منطق این افراد رو رد کنم.متاسفانه من حالشو ندارم که هرکی رو که میبینم داره از این پست های مسخره میزاره و ازش دفاع میکنه توجیح کنم برای همین گفتم میزارم توی وبم تا هرکی هرچی رو که دید همینطوری به صرف اینکه جدید و جالبه قبول نکنه.این نشونه ی یک جامعه جاهل هستش که هرچی بهشون بگن قبول میکنند.به امید اینکه جامعه ای فرهیخته تر و کتاب خوان تر داشته باشیم.

برای خواندن ادامه مطلب بر روی فلش بالای مطلب کلیک کنید.

ازدواج زود یا دیر؟

سلام خدمت دوستان.این چند وقته سرمون گرم بود به تحقیق درباره عقاید دینی.گفتم برای اینکه خسته کننده نشه گریزی به عقاید دیگه هم بزنیم.یکیش همین مسعله ازدواج هستش.من از طرف خونواده پدری کاملا اصفهانی و از طرف خونواده مادری نصف اصفهانی و نصف کرد هستن.از قضا یکی از همین روزا فامیل های کرد مادرم اومده بودن خونه پدربزرگم.کلا همه اهل ایلامند.یه دختر16ساله بود به اسم نگین که از فامیلای دور پدر بزرگم بود.به این سن ازدواج کرده بود1وقتی داستانش رو تعریف میکرد میگفت که شوهرم از5 یا6سال قبل چشمش دنبالم بود که من بزرگ بشم بیاد خواستگاریم.با داداشمم دوست شده بود تا منو زیر نظر بگیره ببینه چجور دختریم.خلاصه شوهرم منتظر بوده تا این دختره بزرگ شه تا اینکه یه جا میره میبینه دارن از خواستگاری از من حرف میزنن.هیچی نمیگه.میره یه جا دیگه میبینن دوباره دارن حرف خواستگاری منو میزنن.هیچی نمیگه تا اینکه دفعه سوم یه جا دیگه میبینه دارن حرف خواستگاریمو میزنن مامان باباشو مجبور کرد بیان خواستگاری.7ماه میومد میگفتیم نه.تا اینکه داداشم به مامانم گفت حجت گناه داره،میخوادش دیگه، بدینش بره(اسم خواستگارحجت بوده).خلاصه اینا بله رو گفتیم و بعد2سال عقد، من16سالم که شد ازدواج کردیم شوهرم هم الان25سالشه.فامیلمامونم میگن ما رفتیم خونشون اینقدر همو دوست دارن!آ بیا و ببین چه خونه ای دارن!از بهترین خونه های ایلام رو پسره برای دختره خریده.

برای خواندن ادامه مطلب بر روی فلش بالای مطلب کلیک کنید.

نتایج تحقیقات درباره دین اسلام من تا اینجا

خوب میدونید کلا به نظر من اگه تو پیامبری کسی رو با دلیل و مدرک برای خودت ثابت کردی و قبول کردی دیگه بی معنیه که بیای تو تک تک حکم ها و دستوراتی که میده شک کنی که درسته یا نه.چون بحرحال اون طرف پیامبره هرچی بگه حق محض هستش.چطور تو کسی رو به عنوان پیامبر قیول داشته باشی و دستوراتش رو قبول نداشته باشی؟ بنابراین فعلا بیشترین تاکید من روی اثبات پیامبری رسول خداست چون اگه این مسعله حل بشه سرچشمه مشکلات هم حل شده.این چند وقته همش دارم قرآن میخونم که ببینم آیا میتونم چیزی از توش در بیارم یا نه اما تاحالا که هرچی میخونم فقط انذار کافران و وعده بهشت به مومنان هستش!و همچنین پر از داستان پیامبران.البته یه چند تایی هم آیه خدمت به پدر و مادر پیدا کردم اما دیگه دستور خاصی پیدا نکردم تاحالا.البته باید باشه نمیشه که همش انذار و وعده باشه،پس این همه احکام از کجا اومده؟اما تاحالا اون چیزی رو که خوندم تو قرآن فقط تونست برای من وجود خدا رو اثبات کنه و نه پیامبری حضرت محمد و من این کتاب رو فقط مخلوطی از ابیات و سجع دیدم.نمیدونم چرا قرآن هر چیزی ضد خودش بیتن میکنه که مثلا کافران درباره قرآن اینو میگن به جای اینکه بیاد با دلیل و برهان عقاید کافران رو رد کنه فقط بلافاصله بعدش شروع میکنه به انذار و وعده نار!اولش در ذهن آدم یک سوال ایجاد میکنه و بعد جواب سوال رو نمیده فقط وعده عذاب و جهنم!چرا اینطوریه؟نمیدونم وا الله!

برای خواندن ادامه مطلب بر روی فلش بالای مطلب کلیک کنید.

سردرگمی در منابع تحقیق

میدونید وقتی که نوشتن این وبلاگ رو شروع کردم فکر میکردم همه چی رو درمورد دینم میدونم و دین درستی رو با تحقیق کامل انتخاب کردم و انگیزه داشتم تا تحقیقات و عقاید خودم رو که با تحقیق بدست اووردم برای دیگران هم بزارم.برای همین گفتم بهتره که یکم بیشتر تحقیق کنم تا با منبع و ماخد حرف بزنم،اما این تحقیقات بیشتر ما همانا و گمراه شدن ما همانا!میدونید که تحقیق با خوندن فقط ماخد مخالف یا فقط ماخد موافق در مورد هرچیزی بی معنیه.برای دست یافتن به حقیقت و داوری باید نظرات هر دو طرف مخالف و موافق رو بشنوی و بعد با بیطرفی داوری کنی.حالا هر چیزی که میخواد باشه. شروع کردم به خوندن کتب مختلف اسلامی خوندن نظر های مخالف و پیدا کردن جواب برای تک تک اونها.اما...نتیجه اون  چیزی که فکرش رو میکردم نشد.حداقل تا اینجا که نشده.فکر میکردم که دین اسلام کامل ترین و بی شبهه ترین دینه و همیشه در شک بودم که اگه اینطوریه چرا همه مسلمون نمیشن؟یعنی اطلاعی از دین اسلام ندارن؟پس من به عنوان یک آدم که در این برهه زمانی در بین قرن20-21زندگی میکنه وظیفه دارم تا نسل بشری خودم رو به سوی آینده و عقاید درست تر سوق بدم تا هم آیندگان از من به نیکی یاد کنند و هم ثواب اخروی داشته باشه.میدونید من همیشه اینطوری بودم و هستم که چون همیشه عقایدم رو در هر موردی با تحقیق بدست میارم درسته و باید بقیه رو هم به سوی همین عقاید درست سوق بدم و البته هنوز هم همینطوریم.

بگذریم،خلاصه شروع کردم به خوندن چند تایی از کتاب های شهید مطهری مثل مسعله حجاب،انسان در قرآن و...کلا از کتاب های شهید مطهری بیشتر از هر کتاب دیگه ای در مورد دین خوشم میاد چون با تفکر بدست اومده و درستی عقاید اسلامی رو با فکر و تحقیق ثابت میکنه و نه تنها با شرعیاتی که به ما رسیده.کلا هر عقیده ای که یک کسی با تحقیق و نه از روی تعصب یا شرایط مکانی هرچند غلط داشته باشه نه تنها از نظر من بلکه از نظر هر شخصی محترمه.و همچنین یک کتاب ۱۰۰۰صفحه ای به اسم امام علی(ع)ترجمه حمید یزدان پرست که مجموعه ای از 700روایت،نامه و مقالات تاریخیه.یک کتاب1000صفحه ای به اسم سیره سیاسی پیامبر اعظم که نویسندش یادم نیست.داستان پیامبران یک کتاب1200صفحه ای از موسوی گرمارودی و یک تفسیر از سوره بقره و یاسین که البته همشو نخوندم.(تفسیرا رو گرفتم چون یه موقعی قصد داشتم سوره بقره رو حفظ کنم!) کتاب های روانشناسی هم در کنارش برای تفریح و از روی علاقه میخوندم که همین کتاب ها که از روی علاقه میخوندم دید منو به دنیا باز کرد.باعث شد که رغتار دیگران و عللشو بتونم درک کنم و برای هر چیزی یک دلیل علمی سعی کنم پیدا کنم.البته اینم حالا بگم گرچه ربطی نداره به موضوع!من معمولا اگه رمان قشنگ هم در دسترسم باشه میخونم و معمولا روزی هر200صفحه رو اگه وقت و حوصله داشته باشم میخونم.گرچه در گذشته علاقه بیشتری به کتاب های رمان داشتم و سرعتم به1000صفحه در روزم میرسید!اما خوب چه کنیم؟علایق و سلایق آدم ها تو هر دوره از زنگیشون تغییر میکنه.یه موقع به رمان علاقه داره یه کتب دینی.

خلاصه خوندیم خوندیم تا شبهات ما هم شروع شد!

برای خواندن ادامه مطلب بر روی فلش بالای مطلب کلیک کنید.

بررسی عقیده اسلامی

خوب اولین ارزشی رو که من بررسی میکنم عقیده ی اسلامی هستش،چون هم عقیده و ارزش حاکم بر جامعه است و هم اکثر جامعه کم و بیش همین احکام و عقیده ها رو قبول دارن.خوب عقیده اسلامی چی میگه؟اولین چیزی که در عقیده اسلامی وجود داره و بقیه عقاید بر اساس اون شکل میگیره عقیده وجود خدا و یکتا پرستی هستش.پس ما اول همه اینو بررسی میکنیم.اصلا آیا خدایی وجود داره یا به گفته بعضی ها اینا فقط یه تلقین ذهنی برای برطرف کردن یک خلا تو ذهنمونه؟اصلا با عقل جور در میاد؟

ببینید طلاب و علمای دین اسلام یک سری دلایل برای وجود خدا دارن که بهشون برهان میگن.پس ما اول برهان ها رو بررسی میکنیم.

اولین برهانی که اراعه میشه برهان علیت هستش.این برهان میگه که هرچیزی توی دنیا نیاز به یک خالقی داره پس ما هم حتما یه خالقی داریم.یعنی به زبان ساده برای امتحان شما چند تا چیزو تو دنیا در نظر بگیرید و ببینید آیا خالقی داره یا نه؟مثلا من سیاره زمینو فرض میگیرم.سیاره زمین طی تحقیقات انجام شده از برخورد دو سیاره تشکیل شده و در مدار خاصی قرار گرفته.پس در این مورد میشه گفت خالق زمین به طوری که فقط این تکه از ماجرا رو ببینیم اون دو تا سیاره بودن.اما حالا فراتر میریم اون دوتا سیاره از چی بوجود اومدن؟به فرض از برخورد سیاره های بزرگتر،حالا اون سیاره های بزرگتر چی،و...اون ملوکول از چی تشکلی شده؟از اتم.اتم چی؟و....

اگه همینجور پیش بریم به دو تا مطلب پی میبریم اول اینکه وحود هرچیزی به وجود خالقش بسته و همینطور به بینهایت میرسیم.بنابراین صددرصد یه خالق اصلی این وسط وجود داره و اون خالق هم نمیتونه مادی باشه چون هر چیز مادی از یه چیز مادی دیگه بوجود اومده.بنابراین خالق باید غیر مادی باشه که محض اطلاع بگم به این میگن برهان تسلسل(برا اطلاعات عمومی خوبه!).

بیخدا ها برای رد این برهان میگن خوب چرا باید این بینهایت پایانی داشته باشه؟چرا تا بینهایت پیش نره؟اما خدا وکیلی شما همچین چیزی رو ققبول میکنید که این بینهایت به این بزرگی که هر چیزی توش مخلوقی داره در نهایت هیچ مخلوقی نداشته باشه؟اصلا تو مخیلتون میگنجه؟این که اصلا منو رد حواب قانع نکرد.

یه برهان دیگه هم به اسم برهان (حرکت) یعنی که بر اساس اصل علیت، هر حرکتی نیاز به محرّک و موجودی دارد که آن حرکت را ایجاد کرده باشد.این یه قانون فیزیک هم هست تا نیرویی نباشه هیچ کاری انجام نمیشه بنابراین باید یه ماده اولیه و یک نیروی اولیه وجود داشته باشه حتی اگه فرض بگیریم که بقیه خالق و مخلوق ها اتفاقی باشن و به خاطر برخورد مواد اولیه و اینا بوجود اومده باشن بازم صد درصد نمیشه انکار کرد که یه ماده و نیروی اولیه وجود نداشته.

برای من که همین دوتا برهان منو قانع کرد که خدا وجود داره حالا شما رو نمیدونم،گرچه کلی برهان دیگه هم هست اما من فعلا بخاطر اینکه به بعضی دیگشون به نظر خودم ایراد وارده اینا رو اووردم چون میدونید که برهان ساخته ذهن انسانه و ذهن انسان هم امکان خطا درش هست بنابراین نمیشه هر برهانی رو که دیدید چشم و گوش بسته باور کنید.